ارغوان زیبا............ هرچه بخوای عشق گل زیبا عمومی واجتماعی و... |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پنج شنبه 19 آذر 1394برچسب:, :: 18:21 :: نويسنده : سید
قرآن مجید، (1) نمایشگاه سخنان خدای زیبا و زیبایی آفرین است که واژگان روان و خوشخوان، عبارات رسانا و جان نشین، جملات پربار و سربند دارِ آهنگین را به نمایش گذاشته است و هیچ گونه تعقید و تنفیر و تطویل در آن دیده نمی شود!
یاوه هایی چون زمینی و بشری بودنِ واژگان قرآن که اخیراً از زبان برخی خودباختگان غرب زده به گوش می رسد، سخن تازه ای نیست، قرن ها پیش قرآن پژوهان، ناراستی آن را پایسته ساخته اند. جناب سیوطی پس از گزارش گفته های امام الحرمین جوینی در این باره، خودش نیز چنین می نویسد:
و القرآنُ من قبیل الثانی، کان یتلقّاهُ جبرئیلُ بلفظه و یُلقیه علی النبیّ کما تلقّاه، من غیر تصرّف فیه، لا فی لفظه و لا فی معناه، و لم یَجُز له إلقاء المعنی فقط؛ و السرّ فی ذلک أنّ المقصود منَ القرآن التعبّد بلفظه وراء التعبّد بالعمل بمعناه، و لأنّه دلیل الإعجاز، فلا یستطیع أحدٌ ان یأتی بلفظ یقوم مقامه، لا جبرئیل و لا غیره، و أنّ تحت کلّ حرفٍ منه مقاصدُ لاتحصی. فلا یقدر أحدٌ أن یأتیَ بدله بما یشتمل علیها.... (2)
جناب زرقانی نیز با اظهار شگفتی از این گونه سخنان می نویسد:
وقد أسف بعض الناس، فزعم أنّ جبرائیل کان ینزل علی النبیّ بمعانی القرآن و الرسول یعبّر عنها بلغة العرب، و زعم آخرون أنّ اللّفظ لجبرائیل و أنّ الله کان یوحی إلیه المعنی فقط وکلاهما قولٌ باطلٌ أثیمٌ مُصادمٌ لصریح الکتاب و السنّة و الإجماع، و لا یساوی قیمة المداد الذی یکتب به. و عقیدتی أنّه مدسوسٌ علی المسلمین فی کتبهم، و إلا فکیف یکون القرآن حینئذ معجزاً و اللّفظ لمحمّد أو جبرائیل؟ ثمّ کیف تصحّ نسبته الی الله و اللّفظ لیس لله؟ (3)
پس مبنای درست فلسفی در هستی شناسی قرآن حکیم این است که خاستگاه کلمات و جملات، معانی و مقاصد، همه و همه کانون فیض ازلی و ابدی و سرمدی الهی است و جناب جبرئیل (علیه السّلام) نیز واسطه انتقال به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و آن حضرت نیز واسطه فیض رسانی خدا به مردم است. (4)
آری، این هنروری ذات اقدس ربوبی را در بسترهای زیر می توان به تماشا نشست:
1. گزینش نیکوی واژگان
به گفته جناب زمخشری، از دیده ساده اندیشان، جابه جایی واژگان به ظاهر همگون و مترادف، روا و بلااشکال است و می توان حمد را به جای شکر یا مطر را به جای غیث یا ریب را به جای شک آورد؛ (5) ولی درست آن است که هر دو، مفهوم مشترک و اساسی، نیز هر یک، مفهوم نسبی و افزوده ای دربردارند و پی آمد تعویض جایگاهشان، ناراستی یا کاستی در مراد است.
جناب ابن عطیّه اندلسی می نویسد: اگر کلمه ای را از قرآن برداریم و در زبان عرب، برای آن مترادفی جست وجو کنیم، واژه ای نخواهیم یافت که با جایگزین آن، بیان اعجازین قرآنی آسیب نبیند. (6)
استاد مصطفی محمود نیز در هنرنمایی قرآن در آیه ( وَ قِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءَکِ وَ یَا سَمَاءُ أَقْلِعِی وَ غِیضَ الْمَاءُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ وَ قِیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ) (7) که فرمان فروبری آب را فرجام فرآیند بلای حضرت نوح (علیه السّلام) بیان می کند، چنین می نویسد:
هر واژه ای به سنگینی کوه ها و صدای عظیم رعد فرو می بارد و به دنبال خویش سکوت و آرامش طبیعت و پایان آن حادثه جهانی را می نمایاند. در این عبارات، انسان در برابر نمایشی فرابشری قرار می گیرد که نمی تواند حرف یا واژه ای از آن را از جایگاه خویش بردارد و جای آن کلمه ای دیگری بگذارد که همان نغمه و اثرآفرینی بر جای بماند. بر پایه همین شکوه بی مانند بود که دشمنان قرآن نیز شگفتی خود را در پیشگاه باعظمت قرآن نتوانستند پنهان بدارند و آن را سحری درون تسخیرکن نامیدند.... (8)
هم چنین خانم دکتر عایشه بنت شاطئ در دو فصل جداگانه به نام های دلالات الألفاظ و سرّ الکلمات و الأسالیب و سرّ التعبیر با آوردن نمونه هایی به بی بدیلی حروف و واژگان قرآن، حتی نظام آوایی حروف آن، اعتراف کرده است. (9)
او با گلایه از بلاغت پژوهانی مانند جرجانی که به جستار اشعار عرب پرداخته و از قرآن بازمانده اند، این گفته وی را بازگو می کند: تنها راهی که هر پژوهش گری با بهره مندی از آن، به بلاغت نظم قرآن پی می برد، مطالعه همه سویه در سخنان عرب و پیگیری اشعار عربی و درنگ در آن هاست. (10)
آن گاه می افزاید: شایسته آن بود که جلوه های بلاغت را در بزرگ ترین کتاب این زبان یعنی قرآن مجید بجویند. چگونه می توان پذیرفت که مباحث بلاغت را جدای از قرآن کریم بررسید؟ آن هم کتابی که این مطالب، مقدمه ای برای فهم نظم و ادله ای برای اعجاز نمایی آن است؟ (11)
همو در جای دیگری می نویسد:
و نحنُ فی الجامعة نترک هذا الکنزَ الغالی لِدرس التفسیر و قَلَّ فینا من حاولَ أن ینقله إلی مجال الدراسة الأدبیّة الخالصة التی قصرناها علی دواوین الشعراء و نثر أمراء البیان. (12)
وی در بیان چرائی حذف کاف خطاب در آیه ( مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ مَا قَلَى ) (13) افزون بر گفته پیشینیان، مبنی بر رعایت سربند و فاصله آیات ( صنعت سجع به جای قافیه در شعر ) که سبب آهنگین شدن آن ها شده، با ریزبینی و نازک نگری ویژه ای می نویسد:
در مقام گفت و گو که ایستگاه ابراز مهرورزی میان خدا و رسول اوست، افزودن ضمیر خطاب به مادّه قلی که مفهوم دورساختن و تندی و خشم ورزی را دربردارد، هرگز پسندیده نیست؛ اما در جمله ودّعک این مشکل نیست، چون دوستان نیز هنگام ترک یکدیگر این واژه را به کار می برند، زیرا هماره امید بازگشت و دیدار دوباره دارند. (14)
جناب طیّبی نیز می نویسد: چو واژه آجر از دیده ساختاری و نظام گویشی چندان فصیح نیست، در قرآن مجید به کار نرفته است و به جای اطبخ لی الآجر ، با ظرافت ویژه ای فرموده است:
( وَ قَالَ فِرْعَوْنُ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرِی فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَى الطِّینِ فَاجْعَلْ لِی صَرْحاً لَعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَى إِلهِ مُوسَى وَ إِنِّی لَأَظُنُّهُ مِنَ الْکَاذِبِینَ ) (15).
در این زمینه نمونه هایی را اشاره وار نام می بریم: (16)
نور، مفرد و ظلمات جمع ( بقره، آیه 257 )؛ آوردن فعل طِبنَ به جای وَهَبنَ یا سَمِحنَ ( نساء، آیه 4. برای تأکید بر خرسندی درونی )؛ کاربست هدایت با علی و ضلالت با فی ( سبأ، آیه 24 )، همود و خشوع ( خشکی و بی جانی ) در وصف زمین ( حجّ، آیه 5 و فصّلت، آیه 39.به تناسب سیاق آیات رستاخیز و تسبیح )؛
کاربرد بلی و نعم در دو پاسخ متفاوت ( اعراف، آیه 44 و 172. پرسش با همزه و هل ) و آوردن مضاف خشیت بر املاق و تنهایی آن، پیش و پس آوردنِ روزی دادن ( انعام، آیه 151 و اسراء، آیه 31؛ دخترکشی به سبب نداری کنونی یا به دلیل بیم از ناداری در آینده ).
نیز کاربست جوع در گرسنگی آزمونی یا کیفری و سغب در گرسنگی متعارف، توأم با تندرستی و توانمندی ( بقره، آیه 155؛ نحل، آیه 112 و بلد، آیه 14 )؛ استعمال مطر در باران نقمت و عذاب، غیث در باران رحمت و نعمت ( شوری، آیه 28؛ حدید، آیه 20؛ فرقان، آیه 40؛ شعراء، آیه 173 و نمل، آیه 58 ). (17)
هم چنین مدد جستن از آنسَ و آنستُ به جای أبصر و أبصرت یا نظر و نظرت یا شهد و شهدت ( طه، آیه 10؛ نمل، آیه 7؛ قصص، آیه 29. آنس: چیزی را دید که در انتظارش بود ).
نویسنده: مجید حیدری فر
منبع مقاله :
حیدری فر، مجید؛ (1392)، مهندسی فهم و تفسیر قرآن، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ دوم
گردآوري:گروه قرآن سايت تبيان زنجان
http://tebyan-zn.ir/quran.html
پی نوشت ها:
1- در این زمینه، اثر ارزشمند أسالیب البیان فی القرآن به خامه آقای سید جعفرحسینی در خور خواندن است.
2- عبدالرحمن سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ج1، ص 127-128.
3- مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج1، ص 49.
4- برای آشنایی افزون تر ر.ک: مدرسه تفسیر، بخش دوم، مبانی تفسیر ( در دست تدوین نگارنده ).
5- ر.ک: الکشّاف، ج4، ص 281.
6- ر.ک: عبدالرحمن سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ج2، ص 320، نوع 64.
7- هود (علیه السّلام)، آیه 44.
8- القرآن، محاولة لِفهمٍ عصریّ، ص 12. پیش از ایشان جناب سکّاکی و به ویژه جناب یحیی بن حمزه علوی به گونه مشروح هنرنمایی ذات اقدس ربوبی را در این آیه به نمایش گذاشته اند ( ر.ک: مفتاح العلوم، ص 196-197 و الطراز فی أسرار البلاغة، ج3، ص 228-250 ).
9- ر.ک: الإعجاز البیانی للقرآن، ص 193-264. یکی از نمونه های برگزیده وی کاربست اَنَس و اَنستُ است. همه مطالب این اثر ارزشمند که با قلم شیوای آقای حسین صابری به فارسی برگردان شده، به ویژه مقدمه آن که به پیشینه شناسی پژوهشی و پیدایی اعجاز قرآن پرداخته، بسیار خواندنی و سودمند است.
10- ر.ک: دلائل الإعجاز، ص 38.
11- ر.ک: عایشه بنت شاطئ، الإعجاز البیانی للقرآن، ص 127.
12- التفسیر البیانی، ج1، ص13.
13- ضحی، آیه 3.
14- ر.ک: عایشه بنت شاطیء، الإعجاز البیانی للقرآن، ص 250.
15- قصص، آیه 38. ر.ک: التبیان من علم المعانی و البدیع و البیان، ص 477.
16- درباره حکمت هم نشینی کاف با مثل در ( لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ ) و بیان برهان نفی ممائل ر.ک: زمخشری، الکشّاف، ج4، ص 212-213؛ ابن اثیر، المثل السائر، ج3، ص 61؛ درّاز، عبدالله، النبأ العظیم، ص 128-130 أن مثله تعالی – ذالکبریاء و العظمة-لایمکن أن یکون له شبیه و أنّ الوجود لایتسع لاثنین من جنسه.
17- در این دو کاربرد اخیر ر.ک: جاحظ، البیان و التبیین، ص 40.
آرشیو های مرتبط : اعجاز تبیینی , اعجاز قرآن ,
شنبه 5 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 17:37 :: نويسنده : سید
به طور اجمال تفاوتهای بین عمره مفرده با عمره تمتع از این قرار است:
1. عمره تمتع صرفاً در ماههای خاصی (شوال، ذیقعده، ذیحجه) انجام میشود، ولی عمره مفرده منحصر به زمان خاصی نبوده و در تمام ایام سال میتوان آنرا انجام داد.
2. محل احرام در عمره تمتع یکى از مواقیت پنجگانه است، ولی میقات عمره مفرده نزدیکترین محل در خارج از حرم است و میتوان از یکى از مواقیت پنجگانه مُحرم شد.
3. در عمره تمتع تراشیدن سر جایز نیست ولی در عمره مفرده بین تقصیر و سر تراشیدن اختیار است؛
4. عمره تمتع طواف نساء ندارد، ولی عمره مفرده دارای طواف نساء است.
(حج تمتع نیز اعمالی اضافه بر عمره آن دارد)
سوال: تفاوت عمره مفرده با حج و عمره تمتع چیست؟
زیارت خانه خدا دارای مناسک و اعمال مخصوصی است که معمولاً به دو شیوه انجام میشود؛ اول: عمره مفرده؛ دوم: حج تمتع.[1]
اول. عمره مفرده
اعمال عمره مفرده به ترتیب زیر است:
1. احرام[2] (شامل: نیت، پوشیدن لباس احرام، تلبیه)
2. طواف خانه خدا
3. نماز طواف
4. سعی بین صفا و مروه
5. حلق (تراشیدن سر) یا تقصیر (کوتاه کردن مو یا ناخن برای آقایان)
6. طواف نساء
7. نماز طواف نساء.
دوم. حج تمتع
حج تمتع مرکب از دو عمل است؛ عمره تمتع و حج تمتع.[3] عمره تمتع در شکل، همانند عمره مفرده است ولی تفاوتهایی نیز دارند که در ذیل میآید.
اول: عمره تمتع صرفاً در ماههای خاصی (شوال، ذیقعده، ذیحجه) انجام میشود، ولی عمره مفرده منحصر به زمان خاصی نبوده و در تمام ایام سال میتوان آنرا انجام داد. اگر چه طبق برخی از روایات عمره رجبیه (عمره در ماه رجب) از فضیلت و اهمیت بیشتری برخوردار است.[4]
دوم: در عمره تمتع باید تقصیر کند؛ یعنى مقداری از مو یا ناخن خود بچیند، و سر تراشیدن(تیغ کردن) جایز نیست ولی در عمره مفرده مخیّر است بین سر تراشیدن و تقصیر.
سوم: عمره تمتع طواف نساء ندارد ولی عمره مفرده دارای طواف نساء است.
چهارم: میقات[5]عمره تمتع یکى از مواقیت[6]پنجگانه است، و میقات عمره مفرده «أدنى الحل» (نزدیک ترین محل در خارج از حرم) است و جایز است از یکى از مواقیت پنجگانه مُحرم شود.
حاجی بعد از به جا آوردن عمره تمتع، برای انجام اعمال حج تمتع، به نیت احرام حج دوباره مُحرم میشود.
اعمال حج تمتع به طور مختصر به ترتیب زیر است:[7]
1: احرام بستن در مکه
2: وقوف در عرفات
3: وقوف در مشعر الحرام
4: سنگ زدن به جمره عقبه در منا
5: قربانى در منا
6: تراشیدن سر یا تقصیر کردن در منا
7: طواف زیارت در مکه[8]
8: دو رکعت نماز طواف
9: سعى بین صفا و مروه
10: طواف نساء
11: دو رکعت نماز طواف نساء
12: ماندن در منا، در شب یازدهم و شب دوازدهم و شب سیزدهم (براى بعضى از اشخاص)
13: زدن سنگ به جمرات در روز یازدهم و دوازدهم. همچنین اشخاصى که شب سیزدهم در منىٰ ماندند روز سیزدهم باید رَمْى جمرات کنند.[9]
سوال: آیا خانمی كه كار میكند میتواند همهی پول را در منزل خرج كند؟ یا اینكه همه را پس انداز كند برای آینده فرزندانش و به مكه نرود؟
جواب: میتواند در صورت نیاز در خانه خرج كند و در این صورت مستطیع نمیشود، اما پس انداز برای آینده فرزند موجب عدم استطاعت نمیشود و اگر پس اندازش به حد استطاعت رسید، حج بر او واجب است.(تحریر الوسیله, ج1, ص342, كتاب الحج)
سوال: كسی در جایی كار میكند همه شرایط حج برای او مهیا شده به غیر از یك مانع كه رئیسش میگوید اگر بروی و از حج برگردی از كارت بیرونت میكنم و اگر برود و بیاید بعد شاید كار گیر او نیاید در این فرض باید حج برود؟
جواب: اگر كار دیگری برای او پیدا میشود واجب است به حج برود، اما اگر با اخراج از كار، كار دیگری پیدا نمیكند و زندگی او فلج میشود، فعلاً مستطیع نیست. (تحریر الوسیله, ج1, ص347, م39)
یک سوال از مقام معظم رهبری دام ظله:
سوال: نایب مىداند براى حج تمتع اجیر شده است، اما نمىداند براى حجةالاسلام نایب شده یا حج نذرى یا حج مستحب. اگر نیت كند «... حج تمتع براى منوب عنه خودم» یا «حجّى كه براى آن اجیر شدهام» آیا كافى و صحیح است؟
جواب: قصد اجمالى حجّى كه براى انجام آن نائب شده مجزى است.
پی نوشت ها:
[1]. خاطر نشان میشود، اصطلاح «حج» در اینجا به صورت عام بوده که اعمال آن، دو دسته است، عمره تمتع و حج تمتع.
[2]. با مُحرم شدن؛ بیست و پنج چیز بر مُحرم حرام میشود:
1. آمیزش. 2. بوسیدن. 3. لمس کردن. 4. نگاه با شهوت. 5. عقد کردن. 6. استمناء. 7. پوشاندن سر (برای مردان) 8. پوشیدن لباس دوخته (برای مردان) 9. پوشاندن تمام روى پا (برای مردان) 10- پوشاندن صورت. 11. استعمال عطریات. 12. زینت. 13. نگاه کردن به آینه. 14. روغن مالیدن. 15. ناخن گرفتن. 16. ازاله مو. 17. سایه قرار دادن (برای مردان) 18. فسوق. 19. جدال. 20. خون درآوردن از بدن خود. 21. کندن دندان. 22. کشتن حشرات بدن. 23. حمل سلاح. 24. کندن گیاهان و درختان حرم. 25. شکار، بعد از اتمام اعمال عمره مفرده این محرّمات برای مُحرم، حلال میشود؛ لنکرانی، محمد فاضل، احکام عمره مفرده، ص 56
[3]. امام خمینی، مناسک حج، ص 53
[4]. الکافی ج 4، ص 536
[5]. میقات به مکانی گفته میشوند که قبل از ورود به مکه مکرمه در آنجا احرام بسته و لباس احرام میپوشند.
[6]. مواقیت پنجگانه عبارتند از: 1. مسجد شجره (ذوالحلیفه) و آن میقات کسانى است که از مدینه منوّره به مکه مىروند. 2. وادى عقیق، و آن میقات کسانى است که از راه عراق و نجف به مکه مىروند. 3. قرن المنازل، و آن میقات کسانى است که از راه طائف به مکه مىروند. 4. یلملم، و آن میقات کسانى است که از راه یمن به مکه مىروند. 5. جحفه، و آن میقات کسانى است که از راه شام به مکه مىروند؛ فاضل لنکرانى، محمد، احکام عمره مفرده، ص 35
[7]. حج، دارای احکام و معارف بسیار زیادی است که تفصیل آن مربوط به کتابهای مناسک و معارف حج و عمره است.
[8] . البته میتوان بندهای 7 تا 11 را بعد از پایان توقف در منی انجام داد.
[9]. امام خمینی، مناسک حج، ص 54.
فرآوری: آمنه اسفندیاری
بخش احکام اسلامی تبیان
منابع:
سایت اسلام کوئیست
سایت اندیشه قم
پایگاه اطلاع رسانی آیة الله خامنه ای دام ظله
تفاوت عمره مفرده با حج و عمره تمتع
حج کودکانه
به طور اجمال تفاوتهای بین عمره مفرده با عمره تمتع از این قرار است:
1. عمره تمتع صرفاً در ماههای خاصی (شوال، ذیقعده، ذیحجه) انجام میشود، ولی عمره مفرده منحصر به زمان خاصی نبوده و در تمام ایام سال میتوان آنرا انجام داد.
2. محل احرام در عمره تمتع یکى از مواقیت پنجگانه است، ولی میقات عمره مفرده نزدیکترین محل در خارج از حرم است و میتوان از یکى از مواقیت پنجگانه مُحرم شد.
3. در عمره تمتع تراشیدن سر جایز نیست ولی در عمره مفرده بین تقصیر و سر تراشیدن اختیار است؛
4. عمره تمتع طواف نساء ندارد، ولی عمره مفرده دارای طواف نساء است.
(حج تمتع نیز اعمالی اضافه بر عمره آن دارد)
سوال: تفاوت عمره مفرده با حج و عمره تمتع چیست؟
زیارت خانه خدا دارای مناسک و اعمال مخصوصی است که معمولاً به دو شیوه انجام میشود؛ اول: عمره مفرده؛ دوم: حج تمتع.[1]
اول. عمره مفرده
اعمال عمره مفرده به ترتیب زیر است:
1. احرام[2] (شامل: نیت، پوشیدن لباس احرام، تلبیه)
2. طواف خانه خدا
3. نماز طواف
4. سعی بین صفا و مروه
5. حلق (تراشیدن سر) یا تقصیر (کوتاه کردن مو یا ناخن برای آقایان)
6. طواف نساء
7. نماز طواف نساء.
دوم. حج تمتع
حج تمتع مرکب از دو عمل است؛ عمره تمتع و حج تمتع.[3] عمره تمتع در شکل، همانند عمره مفرده است ولی تفاوتهایی نیز دارند که در ذیل میآید.
اول: عمره تمتع صرفاً در ماههای خاصی (شوال، ذیقعده، ذیحجه) انجام میشود، ولی عمره مفرده منحصر به زمان خاصی نبوده و در تمام ایام سال میتوان آنرا انجام داد. اگر چه طبق برخی از روایات عمره رجبیه (عمره در ماه رجب) از فضیلت و اهمیت بیشتری برخوردار است.[4]
دوم: در عمره تمتع باید تقصیر کند؛ یعنى مقداری از مو یا ناخن خود بچیند، و سر تراشیدن(تیغ کردن) جایز نیست ولی در عمره مفرده مخیّر است بین سر تراشیدن و تقصیر.
سوم: عمره تمتع طواف نساء ندارد ولی عمره مفرده دارای طواف نساء است.
چهارم: میقات[5]عمره تمتع یکى از مواقیت[6]پنجگانه است، و میقات عمره مفرده «أدنى الحل» (نزدیک ترین محل در خارج از حرم) است و جایز است از یکى از مواقیت پنجگانه مُحرم شود.
حاجی بعد از به جا آوردن عمره تمتع، برای انجام اعمال حج تمتع، به نیت احرام حج دوباره مُحرم میشود.
اعمال حج تمتع به طور مختصر به ترتیب زیر است:[7]
1: احرام بستن در مکه
2: وقوف در عرفات
3: وقوف در مشعر الحرام
4: سنگ زدن به جمره عقبه در منا
5: قربانى در منا
6: تراشیدن سر یا تقصیر کردن در منا
7: طواف زیارت در مکه[8]
8: دو رکعت نماز طواف
9: سعى بین صفا و مروه
10: طواف نساء
11: دو رکعت نماز طواف نساء
12: ماندن در منا، در شب یازدهم و شب دوازدهم و شب سیزدهم (براى بعضى از اشخاص)
13: زدن سنگ به جمرات در روز یازدهم و دوازدهم. همچنین اشخاصى که شب سیزدهم در منىٰ ماندند روز سیزدهم باید رَمْى جمرات کنند.[9]
سوال: آیا خانمی كه كار میكند میتواند همهی پول را در منزل خرج كند؟ یا اینكه همه را پس انداز كند برای آینده فرزندانش و به مكه نرود؟
جواب: میتواند در صورت نیاز در خانه خرج كند و در این صورت مستطیع نمیشود، اما پس انداز برای آینده فرزند موجب عدم استطاعت نمیشود و اگر پس اندازش به حد استطاعت رسید، حج بر او واجب است.(تحریر الوسیله, ج1, ص342, كتاب الحج)
سوال: كسی در جایی كار میكند همه شرایط حج برای او مهیا شده به غیر از یك مانع كه رئیسش میگوید اگر بروی و از حج برگردی از كارت بیرونت میكنم و اگر برود و بیاید بعد شاید كار گیر او نیاید در این فرض باید حج برود؟
جواب: اگر كار دیگری برای او پیدا میشود واجب است به حج برود، اما اگر با اخراج از كار، كار دیگری پیدا نمیكند و زندگی او فلج میشود، فعلاً مستطیع نیست. (تحریر الوسیله, ج1, ص347, م39)
یک سوال از مقام معظم رهبری دام ظله:
سوال: نایب مىداند براى حج تمتع اجیر شده است، اما نمىداند براى حجةالاسلام نایب شده یا حج نذرى یا حج مستحب. اگر نیت كند «... حج تمتع براى منوب عنه خودم» یا «حجّى كه براى آن اجیر شدهام» آیا كافى و صحیح است؟
جواب: قصد اجمالى حجّى كه براى انجام آن نائب شده مجزى است.
پی نوشت ها:
[1]. خاطر نشان میشود، اصطلاح «حج» در اینجا به صورت عام بوده که اعمال آن، دو دسته است، عمره تمتع و حج تمتع.
[2]. با مُحرم شدن؛ بیست و پنج چیز بر مُحرم حرام میشود:
1. آمیزش. 2. بوسیدن. 3. لمس کردن. 4. نگاه با شهوت. 5. عقد کردن. 6. استمناء. 7. پوشاندن سر (برای مردان) 8. پوشیدن لباس دوخته (برای مردان) 9. پوشاندن تمام روى پا (برای مردان) 10- پوشاندن صورت. 11. استعمال عطریات. 12. زینت. 13. نگاه کردن به آینه. 14. روغن مالیدن. 15. ناخن گرفتن. 16. ازاله مو. 17. سایه قرار دادن (برای مردان) 18. فسوق. 19. جدال. 20. خون درآوردن از بدن خود. 21. کندن دندان. 22. کشتن حشرات بدن. 23. حمل سلاح. 24. کندن گیاهان و درختان حرم. 25. شکار، بعد از اتمام اعمال عمره مفرده این محرّمات برای مُحرم، حلال میشود؛ لنکرانی، محمد فاضل، احکام عمره مفرده، ص 56
[3]. امام خمینی، مناسک حج، ص 53
[4]. الکافی ج 4، ص 536
[5]. میقات به مکانی گفته میشوند که قبل از ورود به مکه مکرمه در آنجا احرام بسته و لباس احرام میپوشند.
[6]. مواقیت پنجگانه عبارتند از: 1. مسجد شجره (ذوالحلیفه) و آن میقات کسانى است که از مدینه منوّره به مکه مىروند. 2. وادى عقیق، و آن میقات کسانى است که از راه عراق و نجف به مکه مىروند. 3. قرن المنازل، و آن میقات کسانى است که از راه طائف به مکه مىروند. 4. یلملم، و آن میقات کسانى است که از راه یمن به مکه مىروند. 5. جحفه، و آن میقات کسانى است که از راه شام به مکه مىروند؛ فاضل لنکرانى، محمد، احکام عمره مفرده، ص 35
[7]. حج، دارای احکام و معارف بسیار زیادی است که تفصیل آن مربوط به کتابهای مناسک و معارف حج و عمره است.
[8] . البته میتوان بندهای 7 تا 11 را بعد از پایان توقف در منی انجام داد.
[9]. امام خمینی، مناسک حج، ص 54.
فرآوری: آمنه اسفندیاری
بخش احکام اسلامی تبیان
دو شنبه 25 اسفند 1393برچسب:, :: 23:11 :: نويسنده : سید
چرا خداوند ، رباخواري را اعلان جنگ با خود و رسولش ناميده است ؟
رباخواري در حقيقت ، مخالفت با حكم خداوند است كه حرمت آن صريحاً در آيه ي 130 آل عمران
تشريع شده است : يَااَيُّهَا الَّذينَ ءَامَنُوا لاتَأكُلُوا الرِّبا . . . از طرف ديگر رباخواري ، مخالفت با رسول
خداست چون آن جناب حكم خدا را تبليغ مي كردند . پس رباخـوار در واقع به مخالفت با خـدا و
فـرستاده ي او بـر خاسته است . اين معني جنگيدن رباخوار با خـدا و رسول خـدا مي باشد . امّا
جنگيدن خدا و رسول اكرم با رباخوار معنايش اين است كه رسول خدا به امر او، رباخوار يا هر كس
از مسلمانان كه حكمي از احكام را نمي پـذيرد او را مجبور به تسليم كنـد اگر تسليم شد كه هيچ
وگرنه مسلمانان را مأمور كند تا با او جنگ كنند تا تسليم خدا شود .
دو شنبه 25 اسفند 1393برچسب:, :: 23:3 :: نويسنده : سید
برای تو
اغوش خدا
به نام خدا
در اغوش خدا یک احساس قشنگ
است که دران هیج غمی را حس نمیکنی فقط نگرانی
که این اغوش را رها کنی وفریاد میزنی خدایا !در قلب من بمان
رهایم نکن
واین اغوش تنها با نور اسم رحمت درقلبت
میماند
یا الرحم الراحمین
دو شنبه 4 شهريور 1392برچسب:, :: 13:11 :: نويسنده : سید
آیا از زندگی روزمره و فشارهای روانی که هر روز متحمل می شوید خسته شده اید؟ آیا می دانید برای رسیدن به آرامش درونی چه کار کنید؟ زندگی هر یک از ما انسان ها مملو از استرس ها، ترس ها و اضطراب هاست. گاه این استرس ها چنان شدید و زیاد می شوند که باورمان می شود زندگی فقط به همین صورت است و صورت دیگری ندارد. اما روان شناسان، روانکاوان و رفتارشناسان همگی بر این باورند که به رغم تمام این استرس ها و دلمشغولی ها می توان لحظاتی را خلق کرد که همراه با آرامش باشد. آنها برای رسیدن به این لحظات چهار نکته را پیشنهاد کرده اند.
1. نقاط ضعف خود را بپذیرید
به گفته دومینیک میلر، روانکاو: "نگرانی یا اندوه همواره نشان دهنده امری واقعی است که در درون ما می گذرد. بهتر است به جای تلاش برای از بین بردن آنها، سعی کنیم علتشان را بفهمیم." درک عمیق منشأ اضطراب و کار کردن روی خود به ما امکان می دهد مسائل را روشن تر ببینیم. این روانکاو ادامه می دهد: "اگر لحظاتی توأم با آرامش داشته باشیم، می دانیم که این لحظات ادامه دار نیستند. در واقع، به دنبال نبود هرگونه تنش و کشش، درونی بودن اشتباه است و ناآگاهی از طبیعت درون را نشان می دهد، زیرا انسان در عمق وجود خود، آنقدر که مشتاق لحظات هیجان انگیز است، مشتاق آرامش نیست."
پذیرفتن تضادها و ضعف های خود، مرحله ای ضروری است. این احساسات که در روانکاوی "بیمارگونه" توصیف شده اند، بدون این که بخواهند از ما مردان و زنان بدی بسازند، ما را وادار به عمل می کنند. مسئله این است که چگونه ناراحتی هایمان را تغییر دهیم. بعضی ها راه خلق هنری را برمی گزینند و برخی دیگر به فعالیت های خیرخواهانه رومی آورند و همین "تغییر ناگهانی" است که آرامش به وجود می آورد.
2. به جسم خود مسلط باشید
میشل دکلرک، روان شناس فرانسوی، هشدار می دهد: "احساس منفی پیامی است از جسم به روح. بنابراین، اشتباه است که از روح انتظار داشته باشیم بدون کمک جسم از احساسات منفی خلاص شود. اگر گاهی نمی توانیم در مقابل آشفتگی ذهنی که مثلا به ما می قبولاند که هرگز موفق نمی شویم، کاری انجام دهیم، می توانیم ببینیم جسممان از ما چه می خواهد. برای این که حالات روحی ما با تصوراتمان تقویت نشود و برای این که اجازه ندهیم اضطراب بر ما چیره شود مکثی چند دقیقه ای می تواند زمان و پریشان گویی ما را متوقف کند. در این میان، نقش اساسی تنفس را فراموش نکنیم؛ دم و بازدم عمیق باعث انبساط جسم و روح می شود."
قطعاً مدیتیشن برای آرامش جسم و روح بسیار مناسب است. فردریک رزنفلد، روانپزشک یادآور می شود به کمک مدیتیشن "احساسات مثبت رشد می کند، احساسات منفی کاهش می یابد و توانایی ما برای حل مشکلات افزایش پیدا می کند." آیا رهاسازی خویش و مدیتیشن موجب الهام بخشی ما نمی شود؟ این روان پزشک تأکید می کند: "فعالیت جسمانی به سیستم عصبی پاراسمپاتیک که سیستم آرامش است، در حالت بی تحرکی بدن کمک می کند. قلب به آرامی می تپد، عضلات منبسط است، دهان خشک نیست و تنفس عادی است."
3. از مال و ثروت کاذب دل بکنید
الکساندر ژولین، روان شناس روسی می گوید: "دنیایی که در آن زندگی می کنیم ما را به این باور می رساند که آرامش با ثروت به دست می آید، در حالی که آرامش در وجود انسان یافت می شود. در این بین، تبلیغات گسترده هم ما را متقاعد می کند که بیشتر داشتن، به معنی بهتر بودن است. خیلی پیش از اختراع تلویزیون و پیدایش چنین تبلیغاتی رواقیون از "اموال کاذب" می گفتند و آنها را اشیای فریبنده می نامیدند." از این که نمی توانیم آخرین مدل بازی را به کودکمان هدیه دهیم، ناراحت می شویم. از این که در خانه بزرگ تری زندگی نمی کنیم سرخورده می شویم. در عذابیم از تحصیلاتی که نداریم.
بئاتریس میلتر، روان درمانگر یادآور می شود: "نارضایتی از داشته های خود یا از آنچه هستیم اعتماد به نفس ما را دچار مشکل می کند." چگونه می توان این روند را مهار کرد؟ دیوید لوبروتون پاسخ می دهد: "برای رسیدن به آرامش باید در فاصله ای معقول از اجزای جامعه مصرفی قرار بگیریم." اما این مرز کجاست؟ فردریک رزنفلد، روان شناس فرانسوی، پاسخ می دهد: "پناه بردن به غار چیزی را عوض نمی کند. عاقل کسی است که بخوبی در دنیای خویش زندگی می کند. بیش از آن که درصدد عوض کردن دنیا باشیم باید به دنبال تغییر رابطه خود با آن باشیم. اگر بیاموزیم با توجه به ارزش های خاصمان خود را از مال و ثروت جدا کنیم، می توانیم از ارزش هایی که جامعه به ما تحمیل می کند رها شویم؛ حال هر جامعه ای که می خواهد باشد، چرا که راه حل در وجود خود فرد است." بنابراین، آرامش نه با مصرف نکردن برق یا خوراک و پوشاک، بلکه با مصرف صحیح و متعادل به دست می آید.
4. توجه کامل را در خود پرورش دهید
برانژر کازینی، روان شناس ایتالیایی، می گوید: "تمرین های روحی برای افزایش لحظات توأم با آرامش ضروری است. برای مثال، اگر سعی کنیم روی زمان حال تمرکز کنیم، وضع درونی ما کاملا عوض می شود، عطش به آینده و ترسی که همراهی اش می کند و به همین ترتیب، گذشته و حس پشیمانی توأم با آن تضعیف می شود. " باید به خویشتن، به چیزی که به آن می اندیشیم، به کاری که انجام می دهیم و همچنین به دنیا، صداها، بوها و سکوتی که اطراف ما را احاطه کرده است بیشتر توجه کنیم. یک لبخند واقعی و یک سلام از صمیم قلب می تواند مفهوم توجه کامل را تحقق ببخشد.
فابریس میدال، روان شناس، می گوید: "منظور موضوعی ارادی یا راهی پرفراز و نشیب نیست. باید از منطق حسابگری خارج شویم تا زیبایی های دنیا از جمله یک قطعه موسیقی یا یک منظره را درک کنیم. با اینهاست که هرکس می تواند به آرامش واقعی دست یابد." الکساندر ژولین می گوید: "برعکس فلسفه یونان که آرامش درون یعنی فقدان هرگونه تشویش و پریشانی را می ستاید، اسپینوزا ما را ترغیب می کند در چیزی که شادی می نامید زندگی کنیم یعنی آگاهانه چیزی را که هست بپذیریم، چه خوب باشد چه بد. بنابراین، آرامش، خیلی ساده، به معنای داشتن نگاهی خنثی و محبت آمیز به خود، به دیگری و به دنیاست. با نگاهی آزاد و کنجکاو مثل یک کودک."
سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:, :: 10:57 :: نويسنده : سید
گردید ( تنها زمانیکه مصدوم gasping دارد ) دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:, :: 13:31 :: نويسنده : سید
*آیا می دانستید قلب انسان می تواند خون را تا 10 متر به بیرون برتاب کند. *آیا می دانستید زبان قوی ترین ماهیچه در بدن است. *آیا می دانستید روز تولد شما حداقل با9میلیون نفر دیگر یکی است. *آیا می دانستید ستاره ی دریایی مغز ندارد. *آیا می دانستید زنان تقریبا 2 برابر مردان چشمک می زنند. *آیا می دانستید شما نمی توانید باحبس کردن نفستان خودکشی کنید. *آیا می دانستید افراد راست دست به طور می یانگین 9 سال از افراد چپ دست بیشتر عمر می کنند. *آیا می دانستید مورچه ها پس از مرگ به پهلوی راست می افتند. *آیا می دانستید هر انسان در طول زندگی اش به طور می یانگین 8 عنکوبت رادر حال خواب می خورد. *آیا می دانستید گربه ماهی بیشتر از 27000 عضو چشایی دارد. *آیا می دانستید فندک قبل از کبریت اختراع شده است. *آیا می دانستید که سالانه 4هزار نفر غیر سیگاری به خاطر هم نشینی با افراد سیگاری به سرطان ریه مبتلا می شوند و جان می سپارند.
شنبه 6 آبان 1391برچسب:, :: 20:5 :: نويسنده : سید
روزنامه ابتکار دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, :: 20:26 :: نويسنده : سید
عشق چیست ؟ قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود ،همه از هم میپرسند ” چه کس مرده است؟ ” چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است . قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام . یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،یکی ذوق می کند که ترا فرش کرده ،یکی ذوق می كند که تو رابا طلا نوشته ،یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا تو را فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟ قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و تو را می شنوند ،آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد میزنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است … قرآن ! من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، خواندن تو آز آخر به اول ،یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که تو را حفظ کرده اند ،حفظ کنی ، تا این چنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند . خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو . .آنانکه وقتی تو را می خوانند چنان حظ می کنند ،گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما باقرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب خاموش وقتی نمیتوانی فریاد بزنی ناله نکن خاموش باش قرنها نالیدن به کجا انجامید تو محکومی به زندگی کردن تا شاهد مرگ آرزوهای خود باشی! راز هر کس به چیزی تبدیل می شود که به آن عشق می ورزد اگر سنگی را دوست داشته باشد ، سنگ می شود اگر هدفی را دوست داشته باشد ، به آن هدف تبدیل می شود اگر به فردی عشق بورزد آن فرد می شود و آگر به خــــــــــــــدا عشق بورزد خدائی می شود اینــــــــــــک انتخاب با خود شماست شیطان بهترین فرشته ها همین شیطان بود مرد و مردانه ایستاد و گفت نه سجده نمی کنم تورا سجده می کنم اما این آدمک های کثیفی را که از گل متعفن ساخته ای سجده نمی کننند. این موجود ضعیف و نکبتی را که برای شکم چرانیش خدا و بهشت و پرستش و بزرگواری و آخرت و حق شناسی و محبت و همه چیز و همه کس را فراموش می کند.برای یک شکم انگور یا خرما یا گندم گوسفندوار پوزهاش را به زمین فرو می بردو چشمش را بر آسمان تو میبندد سجده نمی کند. این چرند بد چشم شکم چران پول دوست کاسبکار پست سجده نمی کند.؟ کسی را که به خاطر تو .برای نشان دادن ایمان و اخلاصش به تو یک دسته گندم زرد به قربانگاه می آورد.... او که به خاطر خوشگلی خواهرش حرف تورا زیر پا می گذارد.پدرش را لجن مال می کند؟برادرش را می کشد؟ زندگی زندگی خوردن و خوابیدن نیست انتظار و هوس و دیدن و نادیدن نیست. زندگی چون گل سرخی است پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطیف. یادمان باشد اگر گل چیدیم عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند. مناجات عده ای مثل قرص جوشانند، در لیوان آب که بیاندازیشان طوری غلیان کرده و کف می کنند که سر می روند اما کافی است کمی صبر کنی بعد می بینی که از نصف لیوان هم کمترند. جامعه: جامعه دو طبقه دارد: 1:طبقه ای که می خورد و کار نمی کند 2:طبقه ای که کار می کند و نمی خورد. اگر مخالفان خود را به پای چوبهی اعدام می کشانی ! بدان صاحب عقلی هستی بسان طناب . و اگر مخالفان خود را به زندان می فرستی! بدان صاحب عقلی هستی بسان قفس . و اگر با مخالفان خود به جنگ درمی افتی! بدان صاحب عقلی هستی بسان چاقو . و اما اگر با مخالفان خود به بحث و گفتگو می پردازی و آنها را متقاعد می سازی و به سخنان حق آنها قناعت می کنی! بدان صاحب عقلی هستی بسان عقل... بی کسی من را کس نساخت خداساخت زیرا من کسی را نداشتم کسم خدابود کس بی کسان. دمکراسی میگوید: رفیق، حرفت رو خودت بزن نانت را من میخورم . سرنوشت تو متنی است که اگر ندانی دست های نویسندگان، اگر بدانی ، خود می توانی نوشت. (مجموعه آثار ۷) اگر کینه نبود؛ قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق میگذاشتند. وجودم تنها یک حرف است امّا بر سه گونه: زندگی چیست؟ اگر خنده است چرا گریه میكنیم ؟ اگر گریه است چرا خنده میكنیم ؟ اگر مر گ است چرا زندگی می كنیم ؟ اگر زندگی است چرا می میریم ؟ اگه عشق است چرا به آن نمی رسیم ؟ اگه عشق نیست چرا عاشقیم اگر گناه وزن داشت؛ اگر اگر به راستی، خواستن، توانستن بود؛ به همان سادگی خداوندی که در برابر اندیشه های فلسفی عمیق خود را پوشیده میدارد... خود را روشن وآشکار مینماید... رحمتی کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد. قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم، تا از آنها باشم که پول دنیا را می گیرند و برای دین کار می کنند نه آنها که پول دین را می گیرند و برای دنیا کار می کنند!
آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|