ارغوان زیبا............ هرچه بخوای عشق گل زیبا عمومی واجتماعی و... |
|||||||||||||||||
دو شنبه 5 تير 1391برچسب:, :: 17:53 :: نويسنده : سید
از دست دادن امیدی پوچ و محال، خود موفقیت و پیشرفتی بزرگ است.
شکسپیر
**************
به گمان من انسان برای موفقیت در زندگانی باید بتواند در چهار زمینه استاد شود: مناسبات، تدارکات، نگرش و رهبری.
جان ماکسول
**************
میزان بزرگی و موفقیت هر فرد بستگی به این دارد که تا چه حد می تواند همه نیروهای خود را در یک کانال بریزد.
اریسون سووت ماردن
****************
موفقیت کلید شادی نیست، بلکه شادی کلید موفقیت است؛ اگر آنچه انجام می دهی دوست بداری، موفق خواهی بود.
هرمن کین
************
همه خوشبختی ها و موفقیت هایی که به من روی آورده، از درهایی وارد شده که آنها را به دقت بسته بودم.
لرد بایرون
**************
راه موفقیت، همیشه در حال ساخت است؛ موفقیت پیش رفتن است، نه به نقطه پایان رسیدن.
آنتونی رابینز
*************
موفقیت بر روی ستون های شکست شکل می گیرد.
سری چتری
***************
نمی توانم فرمول موفقیت را برای شما بیان کنم؛ اما اگر فرمول شکست را می خواهید آن است که بکوشید همه را راضی نگه دارید.
اسوپ
****************
موفقیت، کم و بیش در دسترس همه هست، اما دامنه توفیق در زندگانی شخص، بدون توان رهبری محدود است.
جان ماکسول
****************
شکست بیش از موفقیت آموزنده است؛ کسی که هیچ گاه اشتباه نمی کند، هرگز به جایی نمی رسد.
راکفلر
*************
شکست یک عامل نیروبخش است، نه یک بازدارنده؛ هر شکست بذری از موفقیت در دل دارد.
ناپلئون هیل
****************
کارایی اساس بقا است، اما لازمه موفقیت ثمربخش بودن است.
جان ماکسول
****************
موفقیت در این نیست که چه چیزی در پیش رو داریم، موفقیت در این است که چه چیزی در پشت سر به جا می گذاریم.
کریس ماسگرو
****************
هرکس خواهان موفقیت است باید یاد بگیرد که ناکامی جزء حتمی فرایند پیشرفت است.
برادرز
****************
من معتقدم موفقیت زمانی به دست می آید که یک قدم جلوتر برویم؛ یعنی ضمن استقبال از ناملایمات و سختی ها شکست را بخشی از زندگانی خود بدانیم.
جان ماکسول
****************
علت موفقیت آدم های موفق این است که خرد خود را در کوره های ناکمی پیدا کرده اند. خرد حاصل از کامیابی بسیار اندک است.
ویلیام سارویان
****************
موفقیت، مساوی با رسیدن به هدف نیست، بلکه خود سفر است.
جان ماکسول
****************
مهم ترین عنصر فرمول موفقیت عبارت است از شیوه کنارآمدن با مردم.
تدی روزولت
****************
اگر آن قدر ضعیف و ناتوان نبودم که برای زنده ماندن خود ناگزیر به کوشیدن باشم، هرگز نمی توانستم به چنین کارهایی دست بزنم و به موفقیت برسم.
چارلز رابرت داروین
****************
موفقیت تنها نصیب معدودی می شود و این درحالی است که کثیری از مردم در رویای موفقیت به سر می برند.
جان جانسون
****************
رمز موفقیت، پایبندی به هدف در زندگی است.
بنجامین دیزرائیلی
****************
همه چیز به طرز برخورد و نگرش شما بستگی دارد. مسایل می توانند شما را با مشکل یا با موفقیت رو به رو سازند.
جان ماکسول
****************
موفقیت مانند کشتی گرفتن با یک گوریل است. وقتی که خسته شدید، دست از مبارزه نمی کشید، بلکه هنگامی می توانید استراحت کنید که گوریل را از پای درآورده باشید.
روبرت اشتراوس
****************
یادگیری مداوم حداقل شرط لازم برای موفقیت در هر زمینه ای است که در آن فعالیت می کنید؛ هر روز چیز جدیدی بیاموزید.
برایان تریسی
****************
نخستین قانون موفقیت، تمرکز است.
ویلیام ماتیوس
****************
تنها ابزار موفقیت که به یقین به آن نیاز دارید، صرف نظر از این که کارتان چیست این است که بیشتر و بهتر از آنچه از شما انتظار می رود کارآیی داشته باشید و به ارایه خدمات بپردازید.
آگ ماندینو
****************
بسیاری از افراد خوب موفقیت را می بینند. برای من موفقیت با تکرار خطا و درون بینی آن به دست می آید. در حقیقت، موفقیت حاصل یک درصد کار است که خود از ۹۹ درصد خطاب به دست آمده است.
سوشیرو هوندا
****************
زمانی که دانش یک مرد برای موفقیت کافی است، اما تقوای او کافی نیست، هرچه را که او ممکن است به دست آورد دوباره از دست خواهد داد.
کنفسیوس
****************
بزرگ ترین موفقیت عبارت است از اعتماد یا سازش کامل بین اشخاص صمیمی.
رالف والدو امرسون
****************
اگر کسی استعداد طبیعی داشته باشد بازهم باید برای موفقیت تمرین کند و آماده شود.
جان ماکسول
****************
کسی که از تمام کمک های خارجی چشم بپوشد و آن را دور اندازد و شخصا وارد میدان شود و به نیروی خود برپا ایستد، کسی است که نیرومندی و موفقیت را برایش پیش بینی می کنم.
رالف والدو امرسون
****************
اگر حداکثر تلاش خود را کرده اید، حتما به موفقیت هایی هم رسیده اید. قرار نیست همه به نهایت برسند. همه بهترین فروشنده یا بهترین بازیکن بسکتبال نخواهند شد، باوجود این شما هم می توانید یکی از بهترین ها باشید.
مایکل جردن
****************
موفقیت خود را با موفقیت دیگران پیوند دهید تا آنان شما را به جلو برانند و موجب حداکثر پیشرفت شما شوند.
جوزف مک کلندون
****************
موفقیت از آن کسانی نیست که هرگز دچار ناکامی نشده اند، بلکه متعلق به کسانی است که هرگز برای ازسرگرفتن مبارزه، بیم و هراسی ندارند.
هانری کپ
****************
علاقه، اندیشه و مطالعه چیزهایی هستند که شما را به سوی موفقیت سوق می دهند.
وس رابرتز
****************
همیشه به خود اعتماد داشته باشید. اگر یک بار کاری را با موفقیت انجام داده باشید، بازهم می توانید.
آنتونی رابینز
دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:, :: 10:26 :: نويسنده : سید
رنگی سولموش خزلم یللره تاپشرما منی نه قده ر سن كيمي بير غنچه دهانيم يوخ ايدي ائي پريوش! بوقده ر آه وفغانيم يوخ ايدي گوردو بير سوزيله ياندي بوگئجه حاليماشمع چونكي بير شمع كيمي جاني يانانيم يوخ ايدي عشق اولماساعاشق غم هجرانه يئتيشمه ز وصل ايسته مييه ن سئوگيلي جانانه يئتيشمه ز گئت عشق اودونا يانماغي پروانه دن اؤرگن بويولدا آزان شمع شبستانه يئتيشمه ز دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:, :: 10:20 :: نويسنده : سید
راجع به اينکه امام زمان (ارواحنا له الفداء) به هنگام ظهور چه مطالبي را مي گويند و با چه سخناني آغاز خواهند نمود، رواياتي است، از جمله ي آنها روايتي است که محدّث بزرگوار مرحوم شيخ علي يزدي حائري متوفاي سال 1333 هـ.ق نقل کرده است. او مي گويد: زماني که قائم آل محمد عليهم السلام ظهور کند، ما بين رکن و مقام مي ايستد و پنج ندا مي دهد: 1. اَلا يا اَهلَ العالَم اَنَا الاِمام القائِم. 2. اَلا يا اَهلَ العالَم اَنَا الصَّمصامُ المُنتَقِم. 3. اَلا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين قَتَلُوهُ عَطشاناً. 4. الا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين طَرَحُوهُ عُرياناً. 5. اَلا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين سَحَقُوهُ عُدواناً. (الزام الناصب ، ج 2 ، ص 282) آگاه باشيد اي جهانيان که منم امام قائم، آگاه باشيد اي اهل عالم که منم شمشير انتقام گيرنده، بيدار باشيد اي اهل جهان که جدّ من حسين را تشنه کام کشتند، بيدار باشيد اي اهل عالم که جد من حسين را روي خاک افکندند، آگاه باشيد اي جهانيان که حق جد من حسين را از روي کينه توزي پايمال کردند. طبق اين نقل، سه نداي اخير، مخصوص و ويژه ي جد بزرگوارش امام حسين (ع) است و مصائب جگرخراش آن سيد ابرار را بازگو مي کند و اذيت و آزارهاي جانکاهي که بر آن حضرت در صحنه ي خونين کربلا رفت، را يادآوري مي فرمايد. نخست از قتل جدّ خود سخن مي گويد که خود اعظم المصائب و بزرگترين فاجعه، در جهان اسلام به شمار مي آيد. و در کنار همين مطلب و همراه آن مصيبت تأثرانگيز و رقّت بار، عطش امام حسين (ع) را ياد مي کنند، مصيبتي که هيچکس آن را توجيه نمي کند و حتّي درباره دشمن خود نپسنديده و روا نمي دارد و به حقيقت، لکه ننگين و عاري بر دامن بني اميه و آل زياد- عليهم اللعنه- و سپاه ديو و دد صفت کوفه و شام گرديد که براي ابد قابل رفع و زوال و شستشو نخواهد بود. آنگاه مصيبت رقت انگيز ديگري را از جدّ خود حسين (ع) ذکر مي کنند و آن روي خاک افکندن بدن مبارک آن حجت بالغه ي الهي است که در هيچ منطق و مکتبي روا نبوده و نيست. و همراه تذکر اين مصيبت، نکته ي ديگري را ذکر مي کنند که دلها را مي شکافد و اشک غم و اندوه را بر گونه، روان مي سازد و آن مصيبت عريان کردن بدن نازنين آن امام معصوم و آن انسان آزاده ي خداجو و با عظمت است که خود پناه مستضعفان و محرومان و نقطه ي بارز اميد اهل ايمان بلکه مطلق انسان ها بود. راستي چه کسي مي تواند تحمل اين فاجعه ي بزرگ را بکند که بدن مقدس ولي اعظم پروردگار را برهنه روي خاک بيندازند؟ در آخر، از بزرگترين فاجعه اي که در کربلا صورت گرفت و به دست آن وحشي صفتان دور از انسانيت بر بدن مبارک حضرت ابي عبدالله الحسين (ع) واقع شد، سخن مي گويند و آن موضوع کوبيده شدن نازنين پيکر تقوا و طهارت، بدن مقدس حسين (ع) است. موضوعي که هيچ کسي که کمترين مراتب انسانيت را دارا باشد آن را نمي پذيرد و صحّه بر آن نمي گذارد و با هيچ منطقي قابل توجيه نيست. موضوعي که هر چند انسان به کشتن دشمن سرسخت خود رضا دهد، بدان رضا نخواهد داد. مصيبتي که انسان متعارف و خالي از کينه و پستي، تاب شنيدن آن را ندارد و به حقيقت، انسان از وقوع آن در کربلا آن هم نسبت به بدن پسر ريحانه ي پيامبر اکرم (ص)، شرمسار و سربزير گرديد. دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:, :: 20:13 :: نويسنده : سید
ميزان خوشبختي = ميزان رضايت
شهر سوخته شهر سوخته شهری باستانی است که در 56 کیلومتری بین زابل و زاهدان قرار گرفته و با قدمتی بیش از 5000 سال یکی از مراکز اصلی تجارت و تمدن در زمان خود بوده است. از نام واقعی شهر سوخته اطلاعی در دست نیست و نام جدید آن نامی است که حدود 150 تا 200 سال پیش بر این محوطه نهاده اند . هنوز هیچ کس از نام این شهر و دلیل از میان رفتن آن چیزی نمی داند باستان شناسان حدس می زنند تغییر مسیر رودخانه هیرمند سبب متروک شدن این شهر بوده است. قدیمیترین انیمیشن دنیا از شهر سوخته بدست آمده است: پیش از انقلاب اسلامی باستان شناسان ایتالیایی حاضر در شهر سوخته به هنگام کاوش در یک گور 5 هزار ساله جامی پیدا کردند که نقش یک بز همراه با تصویر یک درخت روی آن دیده می شد. در سال 1983 این اثر در قالب گزارش حفاری گروه ایتالیایی در نشریه ای معرفی شد. سالها بعد دکتر سید سجادی پس از بررسی این شیء دریافت که نقش آن برخلاف دیگر آثار تکراری هدفمند دارد به گونه ای که حرکت بز را به سوی درخت نشان می دهد. در آن زمان نقاشی هنرمند توانسته در 5 حرکت بزی را طراحی کند که به سمت درخت حرکت می کند و از برگ آن تغذیه می کند از این جام 10 سانتی متری که روی یک پایه است برای نوشیدن استفاده می کردند.
در سفالهای شهر سوخته که از متمدنترین و پیشرفته ترین تمدن های باستانی در 5 هزار سال پیش است، نقش بز و ماهی بیش از هر نقش دیگری است چون مردم شهر از بز و ماهی بیش از هر موجود دیگری برای ادامه حیات استفاده می کردندنقش بز متحرک نشان می دهد که مردمان شهر سوخته بسیار باهوش، هنرمند و در زمان خود پیشرو بوده اند. از دلایل دیگر که ثابت کننده ی هوش بسیار بالای مردم شهر سوخته است این است که آنها اولین مخترعان بازی هایی چون شطرنج و تخته نرد بوده اند و دیگری خط کشی با دقت کمتر از نیم میلی متر که نشان از آشنایی آنان با علم ریاضی و هندسه دارد. هنر و صنعت و معماری در شهر سوخته: شهر سوخته یکی از شهرهای صنعتی در 5 هزار سال پیش در جنوب شرقی ایران بوده که در کارگاههای مختلف آن اشیاء گوناگونی ساخته می شده و این کارگاهها و صادرات و واردات اشیاء قیمتی در این شهر باعث ایجاد طبقه کارگر متخصص شد. با بررسی آثار باقی مانده سنگی می توان به نتایج گوناگونی رسید که حاصل نظام نوین اجتماعی ( شهرنشینی ) بوده که عبارتند از تجارت و مبادله کالا با سرزمینهایی در فاصله های مختلف ، ایجاد تخصص و کارتمام وقت صنعتگران درشهرها که با جدا سازی کارگاههای صنعتی از محله های دیگر شهر صورت می گرفته و بالاخره تقسیم بندی اجتماعی افراد بر اساس نوع کاری که انجام می دهند. مهره های شهر سوخته به شکل های مختلف و مواد گوناگونی چون سنگ لاجورد، فیروزه ، عقیق ، کریستال صخره ای، سنگ آهک، مرمر، سنگ صابون ، صدفهای دریایی ، استخوان فلز ، و در موارد نادری از لاء ساخته شده اند . به جز سنگ لاجورد و فیروزه ، تقریبا تمام مواد اولیه و خام بکار رفته در شهر سوخته از ارتفاعات سیستان تامین می شد و عقیق از بستر رودخانه ها گرفته می شد . حاصل مقایسه اشیاء زینتی فراوانی که تا کنون از مصر ، بحرین ، سوریه ، دانمارک ، شوش، جیرفت و شهر سوخته بدست آمده این بود که بسیاری از این اشیاء با ارزش که در گورستانهای سلطنتی میان رودان (بین النهرین) یافت شده از شهر سوخته و جیرفت و آسیای مرکزی به این منطقه آمده و توسط بزرگان مورد استفاده قرار می گرفته اما نکته جالب توجه آن است که ظروف قیمتی بدست آمده از شهر سوخته و جیرفت در گورستانهای عمومی کشف شده اما در میان رودان و دیگر شهرها این ظروف در گورستانها ی سلطنتی و معابدیافت شده» وی یاد آور شد: «این موضوع نشان می دهد که تولید این قبیل اشیاء در جیرفت و شهر سوخته رایج بوده و در گورهای مردم این شهر ها نیز یافت می شود اما زمانی که این اشیاء به میان رودان می رود بسیار باارزش دانسته می شودو در معابد و این قبیل مراکز نگهداری می شوند» و تمام اینها نشان از غنا و رفاه مردمان این شهرها دارد . پارچه های بدست آمده از شهر سوخته نرم و تازه بنظر می رسند و برخی از آنها را می توان مانند دستمالی پیچیده و باز کرد بدون آنکه به شکل آنها خللی وارد شود . پارچه ها، رنگی و دارای دو منشأ گیاهی و جانوری هستند و پیدا شدن تعداد قابل توجهی وسایل و ابزار گوناگون بافندگی و ریسندگی چوبی و گلی و سفالی و فلزی نشان دهنده تولید پارچه ها در شهر سوخته است . در مجسمه های یافت شده در شهر سوخته پیکر حیوانات و انسان، هم زن و هم مرد دیده می شود. پس از سفال، مرمر رایج ترین ماده ای است که در شهر سوخته برای تولید ظرفهای مختلف و اشیایی چون مهر ، مدال، مهره های سنگی ، دوک نخ ریسی، وزنه های بافندگی و پیکرکها استفاده شده ، بر اساس شواهد موجود تولید ظروف سنگی در شهر سوخته فعالیتی تخصصی بوده و بر مبنای اطلاعاتی که از گورستان در دست است می دانیم که بسیاری از پیشه ها و مشاغل در شهر سوخته تخصصی بوده (قبورجداگانه) ،عمده سنگهای به کار رفته در تولید اشیاء مرمری شهر سوخته، از افغانستان به این منطقه آورده شده . اشکال چوبی نیز به شکل های مختلف در شهر سوخته دیده شده اند : اشیاء زینتی ، قالب کفش ، جعبه ها، اشیا و ابزار کار. از نمونه های بسیار شایان توجه و جالب، آثار معرق بر روی دو عدد شانه ی سر است که تا پیش از این قدمت معرق به دوره صفویه و قاجار بر می گشت ولی با کشف این دو شانه ظریف قدمت معرق به هزاره سوم قبل از میلاد عقب رانده شد. پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:39 :: نويسنده : سید
روستای پاژ، از زادگاه فردوسی تا گردشگاه توریستها![]() حدود 20تا25کیلومتر از جاده کلات در شمال مشهد را که در پیش بگیرید، به راه انشعابی سد کارده خواهید رسید که شما را به سمت روستای پاژ میبرد. شاید در همان نظر نخست، عمق مشکلات اهالی این روستا را دریابید. روستاییان پاژ در سالهای دورتر آنقدر کملطفی دیدهاند که دیگر به هیچکس اعتماد ندارند و حوصلهای برایشان نمانده که جواب یکخبرنگار را بدهند. شعر فردوسی خانهاش را نازیبا کرد بر بلندای تپهای در این روستا خانهای قرار دارد که به گفته اهالی و برخی از کارشناسان خانه فردوسی است. این خانه قدیمی (حتی اگر بهواقع خانه فردوسی نباشد) بهلحاظ قدمت میتواند محلی برای جذب گردشگر و رونق روستا باشد، ولی حالا چیزی جز یکخرابه که اغلب محل بازی بچهها میشود، نیست. دیوار خانه پرشده است از دلنوشتههای افراد و شاید در آیندهای نزدیک کل دیوارها فرو بریزد. جالب اینجاست که حتی برخی از افراد، با اقدام ناآگاهانه خود، روی قسمتهایی از این خانه ابیاتی از اشعار حماسی فردوسی را نوشتهاند. اینجا خانه فردوسی نیست در حالی که اغلب گردشگران این خانه را بهعنوان خانه فردوسی میشناسند اما سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان خراسانرضوی میگوید که این خانه، خانه فردوسی نیست. مجتبی رجایی، رئیس اداره کل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری خراسان رضوی در این ارتباط به خبرنگار ما میگوید: «براساس منابع موجود نخستین نویسندهای که از پاژ نام و نشانی بهدست داده نظامی عروضی سمرقندی بوده است. در متن وی آمده است: «استاد ابوالقاسم فردوسی از دهقانان توس بود. از دیهی که دیه را پاژ خوانند و از ناحیت طبران است؛ بزرگ است و از وی هزار مرد بیرون آید. فردوسی در آن دیه، شوکتی تمام داشت.» در اواخر اردیبهشت سال 89 نخستین برنامه گمانهزنی باستانشناسی بهمنظور بازشناسایی علمی این روستای قدیمی توسط دفتر حفظ و احیای محوطههای تاریخی معاونت میراث فرهنگی استان انجام شد که منجر به شناسایی قلعهای بزرگ به ابعاد تقریبی 45 در 65متر و ارتفاع 12متر در میانه روستای کنونی پاژ شد. براساس اسناد موجود، بنیاد این قلعه در سدههای نخستین اسلامی بوده و اواخر دوره قاجار نیز چندین خانه روی بقایای تاریخی آن ساخته شده است. از جمله این خانهها یکباب منزلی است که در سمت شرق قلعه و بلندتر از دیگر ساختمانهاست. بنابر اظهار نظر معتمدین محل، خانه مذکور حدود 90سال پیش به دستور کدخدای روستای پاژ بهنام کریمالله اسدی توسط یکاستادکار از مشهد ساخته شده است؛ یکاتاق 3 در با ابعاد تقریبی 3 در 5متر و با دیوارهای خشتی و گلی و گچ اندود که بهعنوان تنها فضای نشیمن خانه هنوز باقیمانده است. در سالهای اخیر برخی از اهالی روستای پاژ بهخاطر جلب نظر بازدیدکنندگان از این روستا این خانه را منزل شخصی حکیم ابوالقاسم فردوسی معرفی کردهاند، اما تمام شواهد موجود از جمله طرح و مصالح بهکار رفته و همچنین پژوهشهای باستانشناسان بیانگر این است که خانه مذکور کمتر از 100سال قدمت دارد. با وجود این، معاونت میراث فرهنگی با توجه به معماری سنتی در ساخت این خانه و همچنین در راستای توجه به روستای تاریخی و گردشگری پاژ مراتب مستندسازی، مرمت و بازسازی خانه را در سالجاری در دست اجرا دارد.» شهرک یا باغ شاهنامه؟ اوایل سال 88 خبرهایی در رابطه با جزئیات طرح ساخت شهرک شاهنامه در روستای پاژ اعلام شد. این طرح بهمنظور احیای روستا و تبدیل آن به شهرکی با امکانات مناسب برای جذب گردشگر اعلام شده بود. در این طرح راهاندازی فرهنگسرای فردوسی شامل موزه، کتابخانه تخصصی، تالار سخنرانی، دانشگاه فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی، شهر شاهنامه، دهکده نمونه پاژ و کلینیک تخصصی، مجتمع آکادمیک ورزشی و ایجاد کارگاههای صنایعدستی و هنرهای دستی در آرامگاه و زادگاه فردوسی بهتصویب رسید. همچنین در آن به موقعیت جغرافیایی و توپوگرافیک زادگاه فردوسی در ارتباط با آرامگاه وی (شهر توس) پرداخته شده و بههمراه حرم مطهر امام هشتم شیعیان، امام رضا(ع) بهعنوان 3ضلع مثلث فرهنگی خراسان رضوی بزرگ یاد شده بود ولی گویا جای خودش را به باغ شاهنامه داد. باغ شاهنامه در سالروز آغاز هزاره دوم سرایش شاهنامه، 26اردیبهشت سال90 افتتاح شد. این مجموعه در فضایی به مساحت ۳ هکتار و در بلوار توس مشهد احداث شده و شامل بخشهای موزهای، نگارخانه، نمایشگاه محیطی اقوام مختلف ایرانی، نمایشگاه سنگ، فضای اجرای نمایش، نقالی و شاهنامهخوانی و سالن اجتماعات است. روستایی با گاز لولهکشیشده در رابطه با وضعیت خانه فردوسی جواد آرینمنش، نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس شورای اسلامی به همشهری میگوید: حفظ آثار تاریخی و کهن کشور جزو وظایف ذاتی میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری است. با وجود این، مجلس نیز در رابطه با حفظ و مرمت این خانه بارها تذکرات لازم را داده و اقدامات موردنیاز را گوشزد کرده است. وی با اشاره به سابقه این روستای کهن که به قرن 4هجریقمری بازمیگردد ادامه میدهد: روستای پاژ با 4هکتار بافت مسکونی و درمجموع با 800هکتار وسعت میتواند جزو آثار تاریخی محسوب شود و سازمان میراث فرهنگی باید نهتنها از خانه فردوسی بلکه از کل روستا همانگونه که از آرامگاه فردوسی در توس محافظت میکند، حراست کند. وی با بیان اینکه مجلس مکررا در مورد حفظ آثار و بناهای تاریخی مانند بناهای روستای پاژ، تذکر داده است، خاطرنشان کرد: در جسلهای که حدود 4سال پیش تشکیل شد و همچنین در دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی از روستای پاژ، تاکید شد که دولت باید توجه خاصی به این منطقه داشته باشد. پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:35 :: نويسنده : سید
سنگنگارهاي فراموششدۀ اِرنان
افتاده پیش پای کوهرفته بودیم شهر بادگیرها؛ یزد را میگویم! در حال بازدید از بناها و مکانهای دیدنی شهر بودیم که در «زندان اسکندر» یا به روایتی «مدرسۀ ضیائیه» چشممان افتاد به تختهسنگی با نقشهای کهن که معلوم بود قرنها از عمرش میگذرد. در کنار آن تختهسنگ، تابلویی نصب شده بود با این عنوان: «سنگ نگارههای کوه اِرنان یزد». این سطر اولِ سفری ماجراجویانه بود برای پیداکردن ارنان و دیدن سنگنگارههایش؛ روستایی در مسیر یزد به شیراز و در نزدیکی شهرستان مهریز. با اینکه کوه ارنان با شمارۀ ثبت 8 در فهرست آثار طبیعی ملی به ثبت رسیده، ولی پیداکردنش چندان ساده نبود؛ بین راه بارها از ساکنان محلی نشانی پرسیدیم تا بالاخره موفق شدیم پُرسانپُرسان خودمان را برسانیم به دهستان ارنان. اما تا اینجا فقط نصف راه را آمده بودیم. هر چه چشم چرخاندیم، هیچ نشانی از تابلویی که ما را به سمت سنگنگارهها راهنمایی کند، نبود. عاقبت در جادۀ خاکی به راه افتادیم و در میانۀ راه با فریاد از موتورسواری که با سرعت از کنارمان میگذشت، پرسیدیم: سنگنگارههای کوه ارنان...؟ و او با اشارۀ دست بهمان فهماند که پشتسرش راه بیفتیم. بعد از گذشت چند دقیقه کوه ارنان در وسط دشتی گسترده، آغوشش را به رویمان باز کرد. کوه مخروطیشکل ارنان با ارتفاعی بیش از 800 متر، یکه و تنها سر به آسمان ساییده است. بعد از رسیدن به پای این کوه، اولین صحنهای که به چشممان خورد، نه سنگنگارهها، که تعدادی موتورسیکلت بود که با سرعت از دامنههای کوه بالا میرفتند. تازه فهمیدیم موتورسیکلتی که با سرعت از کنارمان رد شده بود، مقصدش کجا بوده؛ ظاهراً دامنههای کوه ارنان برای اهالی این منطقه، حکم پیست موتورسواری را دارد. باز هم خدا را شکر! چون معلوم نبود بدون راهنمایی این موتورسوارها که بیخیال به ماجراجویی در دامنهها مشغول بودند، چهطور باید سنگنگارههای کوه ارنان را پیدا میکردیم! از یکی از موتورسوارها که در حال پایینآمدن از کوه بود، جای دقیق سنگنگارههای نقشبسته بر تختهسنگها را پرسیدیم. با دست اشاره کرد به تختهسنگ بزرگی که 100متر بالاتر از ما قرار داشت و ادامه داد: «یکیدیگه هم اونطرفتر هست، اگه بتونی پیداش کنی». نفسنفسزنان خود را به تختهسنگی که نشان کرده بودیم، رساندیم و نقش و نگارهایی شبیه به تختهسنگ داخل موزه را روی صخرۀ عظیم دیدیم؛ تصاویری از انسانها و ابزارهای شکار مثل تیر، کمان و نیزه و نیز حیواناتی مثل سگ، بز، گوزن، اسب، گاو و بعضی موجودات غریب دیگر. سنگ نگارهها یا هنرهای نقشبسته بر تختهسنگها در بین هنرهای شناختهشدۀ جهانی از بیشترین قدمت برخوردارند و احساس، عاطفه و تفکر انسانها در آنها به بهترین شکل منعکس شده است. هدف از حککردن نقش بر سنگ دردورهها و اقلیمهای مختلف، متفاوت بوده: ثبت یک رخداد، آرزو، صحنههایی از آیینها و اعتقادات ، رزم و شکار و... این نقوش برای متخصصان حوزههای مختلف بهخصوص جامعهشناسان، باستانشناسان، نمادشناسان، زبانشناسان و علاقهمندان به اسطوره و تاریخ، معنا و جذابیت بسیاری دارند. یکی از ویژگیهای جالب سنگنگارههای ارنان، وجود نوعی روایت و داستان در دل نقوش ا ست: انسانی مجهز به تیر و کمان که سوار بر مرکب به دنبال شکار میگردد، مردی که نیزهاش را در تن شکار فرو میکند، سگی که کنار صاحبش حضور دارد و او را همراهی میکند و... تجربۀ جذابی است نشستن کنار سنگی که صبورانه، داستان زندگی انسانهایی مثل خودت را از قرنها پیشتر برایت روایت میکند؛ سنگی که در گذر زمان سرسختانه میکوشد همچنان خاطرههایش را حفظ کند. سنگنگارههای ارنان که جزو قدیمیترین و ابتداییترین آثار هنری بهشمار میروند، بهاحتمال زیاد به دست چوپانها و شکارچی ها بر سنگها نقش بستهاند و صحنههایی از شکار، قدرت و تخیل انسان را در طبیعت بکر قرنهای دور به نمایش میگذارند. نقش و نگارهای تختهسنگ واقع در پای کوه ارنان با ابزاری فلزی کنده شده بود و نشان از علاقۀ انسان به ثبت وقایع و بهجاگذاشتن نشانی از خود برای آیندگان داشت؛ آیندگانی که ما بودیم و بیهیچ شیشه و حفاظی آنها را از نزدیک تماشا میکردیم. سنگنگارههای ارنان که جزو قدیمیترین و ابتداییترین آثار هنری بهشمار میروند، بهاحتمال زیاد به دست چوپانها و شکارچیها بر سنگها نقش بستهاند و صحنههایی از شکار، قدرت و تخیل انسان را در طبیعت بکر قرنهای دور به نمایش میگذارند. نقش و نگارهای تختهسنگ واقع در پای کوه ارنان با ابزاری فلزی کنده شده بود و نشان از علاقۀ انسان به ثبت وقایع و بهجاگذاشتن نشانی از خود برای آیندگان داشت؛ آیندگانی که ما بودیم و بیهیچ شیشه و حفاظی آنها را از نزدیک تماشا میکردیم. با دقت در تختهسنگ نقشدار، متوجه چیزهای زیادی شدیم: اینکه عوامل طبیعی مثل باد، باران، برف و... آن را فرسوده کرده و نوسانات جوی به آن آسیب زده است. اما کار به همینجا و کمرنگشدن نگارهها ختم نمیشد. مخدوششدن نقشها اتفاق بد دیگری بود که خبر از ویرانگری عوامل انسانی میداد؛ بازدیدکنندههایی که بدون توجه به ارزش تاریخی این سنگنگارهها نام خود را با ذکر تاریخ (!) در کنار نقشهای کهن کنده بودند؛ نقشهایی با قدمتی از 1500 سال پیش از میلاد تا 713 هجری قمری. اولش از اینکه توانسته بودیم اینطور بیواسطه از این سنگنگارهها دیدن کنیم، خوشحال شدیم، اما بعد با خود آرزو کردیم کاش نه ما و نه هیچکس دیگر نتواند چنین بیفاصله با گنج کوه مهربان ارنان آشنا شود. گودالهای عمیق در زیر تختهسنگ عظیم پای کوه ارنان، نشان میدهد که بعضی بهطمع یافتن گنج یا بهسرقت بردن سنگنگارهها دست به تخریب و انهدام این اثر تاریخی زدهاند. همۀ این اتفاقهای ناخوشایند در شرایطی میافتد که هیچکس به فکر حفظ و نگهداری از این آثار بدیع بازمانده از دوران باستان نیست و این جلوۀ جذاب که میتواندچشم توریستهای داخلی و مهمانان خارجی را به خود خیره کند، در فراموشی خاک میخورد و غرش گوشخراش موتورسیکلتها تحلیل میرود. پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:27 :: نويسنده : سید
خانه زیبا و دیدنی طباطبایی ها در کاشان ( تصویری)
تولد بانوي دو عالم حضرت فاطمه زهرا(س) و روز زنمبارك كدام فرشته است كه خدای را چون فاطمه - سلام الله علیها - با تمام وجود پرستیده باشد؟
آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان
|
|||||||||||||||||
![]() |